پاییز آمد و رفت

پاییز آمد و من چون انسانی منتظر به آن نگریستم 

پاییز آمد و الان هاست که برود

و من در حسرت برگ‌های زرد‌شده و خشک‌شده‌اش می‌مانم.

چه زیبا بود پاییز و من، چه نادان بودم که از آن استفاده نکردم.

انسان همین است.

در زمان فراوانی‌هایش، آن‌ها را نادیده می‌گیرد و در زمان کم بود ها

در حسرتشان می ماند.

خدا کند، سال دیگر که پاییز آمد، من مثل امسال، بی توجه بهش نمانم

خدا کند....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد